جدول جو
جدول جو

معنی سپری شدن - جستجوی لغت در جدول جو

سپری شدن
بسر رسیدن بپایان بردن تمام شدن
تصویری از سپری شدن
تصویر سپری شدن
فرهنگ لغت هوشیار
سپری شدن
پایان یافتن، به آخر رسیدن، سر رسیدن، برای مثال هرچ آن سپری شود سرانجام / خواهی قدمی و خواه صدگام (نظامی۳ - ۵۰۲)
تصویری از سپری شدن
تصویر سپری شدن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسپری شدن
تصویر اسپری شدن
بپایان رسیدن تمام شدن کامل شدن خاتمه یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
مریض شدن و در رختخواب ماندن از شدت بیماری و درد بستری گشتن بستری گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپری کردن
تصویر سپری کردن
تمام کردن بپایان رسیدن، معدوم کردن نابود ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپاه شدن
تصویر سپاه شدن
جمع آمدن مجتمع شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاری شدن
تصویر جاری شدن
روانیدن سچیدن روانشدن سرازیر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپری گشتن
تصویر سپری گشتن
پایان یافتن، به آخر رسیدن، سر رسیدن، سپری شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپری کردن
تصویر سپری کردن
سپری گردانیدن، تمام کردن، پایان دادن، به پایان رسانیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طاری شدن
تصویر طاری شدن
آمدن از جایی که ندانند یا از جایی دور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمری شدن
تصویر عمری شدن
خشمگین شدن غضبناک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمری شدن
تصویر کمری شدن
شکستن یا سخت آسیب دیدن کمر
فرهنگ لغت هوشیار
با گوهر شدن ثروتمند گردیدن، جواهر فروش شدن، اصالت یافتن نژاده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاری شدن
تصویر جاری شدن
((شُ دَ))
روان شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سپاه شدن
تصویر سپاه شدن
((~. شُ دَ))
جمع آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هپرو شدن
تصویر هپرو شدن
((هَ پَ شُ دَ))
به غارت رفتن، ربوده شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بستری شدن
تصویر بستری شدن
Hospitalization
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جاری شدن
تصویر جاری شدن
Gush, Stream
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرریز شدن
تصویر سرریز شدن
Overflow
دیکشنری فارسی به انگلیسی
госпитализация
دیکشنری فارسی به روسی
хлынуть , течь
دیکشنری فارسی به روسی
переполняться
دیکشنری فارسی به روسی
госпіталізація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
литися , текти
دیکشنری فارسی به اوکراینی